این وبلاگ به خاطر اعتراض به تفرقه موجود بین دوستان میلت چی تعطیل می باشد
دوستان میلت چی من کم کم فراموش کرده اند که وظیفه آنها چیست ؟؟؟
همه به دنبال قدرت و مطرح کردن خود هستند
ملت آذربایجان و خاک مقدس آن، هیچ موقع کسانی را که بدلیل مطرح کردن خود، عقاید پاک ملت غیور آذربایجان را پله ترقی خود قرار می دهند و با ریختن خون فرزندان آن بدنبال معروف شدن هستند ، را نخواهد بخشید.
من نمی دانم چهرگانلی با اوبالی و او با ایلدریم و او با .... چه دعوایی دارند .
وقتی جریان پیغام پسغام های اینها رو میشنوم ناخودآگاه یاد ضرب المثل :
درد عمی دردی دییر زمی دردی دیر
می افتم .
به هرحال من دیگر هیچ وابستگی به این آدمها ندارم و قضاوت را به وجدان بیدار مردم آذربایجان می سپارم.
aziz qardaşım sağ olun en doğru bir fikriniz var biz azerbaycan türkü olarak birlik tekce yolumuzdur fars şovinizmi bir güclu organize olmaqla bizim içimizde tefreğeni güclendirirler. biz türküz ve qarşımızda kürd terorçusu ve fars şovinizmi var el ele verek ve topraqlarımızı işğaldan kurtarak. sayğılarımla atilla ATILLA_AZTURK@YAHOO.COM
YA$ASIN AZAD AZERBAYCAN saytida yazdiginiz yazilara gore cox uzuldum,atilla beyden yorumlarina gore cox te$ekur edirem cox dogru soyluyubler. menim fikrimce,Azerbaycan milletinin boyuk isteyi ozgurluk ve istiqlaldir,Azerbaycan feallari liderlik yox belke birlike sari milletimizi yonlendirmelidiler hec zaman fars $ovinizmin tuzaklarina aldanmamaliyix. bozqurdlar azadligimiz birliyimizdedir sayqilarimi ve sevgilerimi sunuram.SAGOLUN
شعري تركي از شاعر حمزه حمزه اي از تركان استان كرمان كيرمان´دان بير توركجه قوشوق: از وبلاگ كرمان-تركنشريات دانشجوئي ترك در سراسر ايران، شاخه مستقل و ويژه اي را در تاريخ مطبوعات ترك در ايران و آزربايجان جنوبي تشكيل مي دهند. اين نشريات علاوه بر آنكه به عنوان محفلهاي ادبي مطبوعه، نقش بسيار مهمي در تربيت نسلي از جوانان تركي نويس و تركي خوان دارند، همچنين خلا ان.جي. او و نهادهاي مدني و سياسي مستقل غيردولتي–كه در ايران وجود ندارند و نهادينه نشده اند- را به درجه معيني پر مي كنند. از ديگر عملكردهاي بسيار ارزشمند نشريات دانشجوئي ترك، ايجاد رابطه و پيوند با گروههاي ترك پراكنده بومي در شهرهائي كه در آنها انتشار مي يابند بويژه در خارج جغرافياي آزربايجان جنوبي، و يا به عبارت ديگر دياسپوراي تركان آزربايجاني در خارج آزربايجان جنوبي و فارسستان است. اين نشريات همزمان با آشنا كردن تركان بومي اين مناطق با وطن مادري آزربايجان و فرهنگ و زبان تركي و مسائل آنها، مي توانند به پلاتفورمي بسيار مساعد براي انعكاس صداي اين تركان فراموش شده و دور افتاده از وطن تبديل شوند.گله جك، نام يكي از اين نشريات دانشجوئي ترك در كرمان-فارسستان است. در شماره اول سال اول اين نشريه شعري تركي از شاعر ترك آقاي حمزه حمزه اي (حمزه لو) اصلا از ايل افشار درج شده است. در زير اين شعر هم با رسم الخط چاپ شده در اين نشريه و هم به تركي استاندارد در داخل كروشه آورده مي شود. پس از شعر نيز اطلاعات كوتاهي در باره ايل افشار و بخش ترك نشين ارزوئيه در شهرستان بافت استان كرمان-فارسستان داده شده است.قوشار (شاعر): حمزه حمزه اي، اوروزييه (ارزوئيه)- كيرمان- فارسيستانليدا حمزهآته دن گلديم آنه يه [آتادان گلديم آنايا] بير زره چن قانه دٶندوم [بير ذرره جه ن قانا دٶندوم] ياتوم آنه بشرينده [ياتديم آنا ؟ ينده] بئش آيينده جانه دٶندوم [بئش آييندا جانا دٶندوم] ظولمتتن گلديم دونيايه [ظولمتدن گلديم دونيايا] امديم آغيز، توتدوم مايه [امديم آغيز، توتدوم مايا] آته بنزه وئرده دايه [آتا بنزه ؟ وئردي دايا] بير طئفل نادانه دٶندوم [بير طيفل-ي نادانا دٶندوم] اٶنده اوخدئم كلام [اٶنده اوخودوم كلام] استادمه وئرديم سلام [اوستاديما وئرديم سالام] صراف اولدوم ايشتن تمام [صرراف اولدوم ايشدن تامام] درس آليب روانه دٶندوم [درس آليب، روانا دٶندوم] ايگيرمي اولدوم دلي [ايگيرمي اولدوم دلي] چاغيرديلر دئديم بلي [چاغيرديلار، دئديم بلي] توتدوم او قلعه خئيبري [توتدوم او قالا خئيبري] او رستمه زاله دٶندوم [او روستم-ي زالا دٶندوم] ائله كي قيرخه يئتيشديم [ائله كي قيرخا يئتيشديم] مردلرين جمعينه قريشتيم [مردلرين جمعينه قاريشديم] مردلرينن دئديم، دانشتيم [مردلرينه ن دئديم، دانيشديم] حٶكمه سولئيمانه دٶندوم [حكيم سولئيمان´ه دٶندوم] الليسينده دوردو عئينيم [الليسينده دوردو عئينيم] قوي تا گولسون دلي گيينيم [قوي تا گولسون دلي گٶيلوم] $؟..............؟؟..............؟ ائله كي آلتميشه يئتيرديم [ائله كي آلتميشا يئتيرديم] گازسٶز ديشلريم چكتم [گازسٶز؟ ديشلريمي چكديم] قره تيكلري رنگ اتيم [قارا توكلري رنگ ائتديم] بير آق رنگ ديوانه دٶندوم [بير آغ رنگ ديوانا دٶندوم] يئتميشده كيچ ائله ديم [يئتميشده كٶچ ائيله ديم] ايكي قيچي ايچ ائله ديم [ايچي قيچي اوچ ائيله ديم] شيرين عٶمري پوچ ائله ديم [شيرين عٶمرو پوچ ائيله ديم] ؟................؟ ايزينده (١٠٠) گتيرين آتيم [يوزونده گتيرين آتيم] اٶخين قنبر براتيم [اوخويون قنب باراتيم] هر نه تئزتر گئتديم چاتم [هر نه تئزره ك گئتديم چاتيم] ؟................؟ ياريمنان كينارا توتم [ياريمدان كنارا دوردوم؟] برمنن بير داشه توتم [بورنومدان بير داشي توتدوم] شيرين بدني بوياتم [شيرين بدني بوياتديم] قره استخانه دٶندم [قارا سومويه دٶندوم] استخانه لر خرد اولدولر [سوموكلر خورد اولدولار] خردلر قورد اولدولر [خوردلار قورد اولدولار] قوردلر بيربيرن ينده لر [قوردلار بيربيريني يئديلر] هانه گلديم، هانه گئتديم [هاياندان ؟ گلديم، هايانا گئتديم؟]
قايناق-منبع: نشريه گله جك كيرمان طيب بيليملري بيلي يوردو تورك اٶيره نجيلرينين درگيسي. بيرينجي ايل، بيرينجي سايي، ١٣٨٦نشريه دانشجويان تورك دانشگاه علوم پزشكي كرمان-سال اول، شماره اول، خرداد ١٣٨٦ارزوئيه: ارزوئيه از توابع شهرستان بافت با جمعیتی بالغ بر ۱۸۰۰۰ نفر در فاصله ۲۵۰ كيلومتري جنوب غربي شهر كرمان فارسستان واقع شده است (همچنين محلي به همين نام در استان اردبيل آزربايجان وجود دارد). شهرستان بافت كه یکی از قطبهای مهم کشاورزی استان کرمان میباشد شامل سه دهستان به نامهای صوغان (سوغان)- وکیل آباد و ارزوئیه به مرکزیت شاهماران میباشد. اقتصاد اين منطقه بر پايه كشاورزي و دامپروري قرار گرفته است. محصولات كشاورزي منطقه عبارتند از خرما، پنبه، انواع غلات شامل گندم - ذرت و انواع صیفی جات.ايل افشار: طوائف ساكن در استان كرمان فارسستان اساسا ترك بوده و به زبان تركى سخن ميگويندּ ايل افشار يكي از بزرگترين ايلات تشكيل دهنده توده ترك در اين استانند. ايل ترك و آزربايجاني افشار، در بخش جنوبی منطقه وسیعی كه از جنوب غربی رفسنجان در جهت جنوب شرقی تا بزرگراه كرمان - بم امتداد دارد زندگی می كنند. قشلاق زمستانى آنها بلوك ارزويه و يايلاق تابستانى آنها بلوك اقطاعى استּ مركز تجارى و داد و ستد تركان افشار، شهر بافت است. دامدارى فعاليت اصلى تركان افشاري را تشكيل ميدهدּ آنها همچنين به صنايع دستى ميپردازندּ محصولات دستى ايل افشار داراى كيفيت بسيار بالايى بوده و در تمام ايران شهره اندּ محصولاتى نظير قالى٬ بافته هاى تزئينى ججيم٬ گليم٬ خورجين٬ چنته٬ شيركى٬ نمكدان٬ قاشقدان و ديگر لوازم ضرورى خانه كه توسط مردان و زنان طائفه توليد ميشود منبع درآمد قابل ملاحظه اى براى آنان استּ پشم نرمى كه از گوسفندان آنها بدست ميآيد يكى از بهترينها بوده و داراى شهرت جهانى استּاسامی طویف ايل ترك و آزربايجاني افشار در كرمان به نظر نامه نگار از این قرار است: علی قرلو، اشرفلو، قاسملو، پیر مرادلو، ره درازلو، حیدر محمد شاهلو، آمویی، میرجانی، جان قلی اشاقی، فارسی مران، صفی قلی اولادی، ساربانּ محمدعلی خان سدید السلطنه در سفرنامه خود طوایف افشار را چنين ثبت كرده است: حمزه لو، قاسم اولادی، جلاللو، آل كسوا، زرگر، صفی قلی اولادی. طبق همين نويسنده تیره های مستقل ایل افشار از این قرارند: پورممشالو، پیرمرادلو، آقاجان لو، ولیپور، قرایی، میرحسینی، فارسی مدان، میرجانی، قره قویونلو، قره گزلو حمزه خانی، برآوردی، عمویی، غنچه ای، صادقی، رایینی، شهسواری، جامعه بزرگی، مرادی، ساوندر، خبری.
کهن دیارابی خیال ما شوشعر سرود میهن پرستانه «ای ایران» همه مشنگی ما ایرانیان را یک جا در خود دارد
.1. خالی بندی
ای ایران ای مرز پرگُهر----- ای خاکت سرچشمهٔ هنر
«مرز پرگهر»؟«خاک ایران» «سرچشمه هنر» است؟ خاک، سرچشمه هنر است؟سنگ کوهت درّ و گوهر است----- خاک دشتت بهتر از زر استسنگ کوه های درکه و دربند از در و گوهر بهتر است؟خاک بیابان قم از طلا باارزش تر است؟ایران ای خرّم بهشت من----- روشن از تو سرنوشت منایران، «بهشت خرم» است؟ ایران؟ بهشت است؟ سرنوشت ما روشن است؟ فرضا که سرنوشت ما روشن باشد، دلیل این روشنایی ایران است؟گر آتش بارد به پیکرم----- جز مهرت در دل نپرورمشما در حال قدم زدن در خیابان هستید. ناگهان آسمان می غرد ولی به جای باران آتش شروع به باریدن می کند. آتش روی بدن شما می بارد. شما عاشق ایران می شوید
.2. پارانویا
ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم----- جان من فدای خاک پاک میهنمآهای دشمن، من انقدر ایران را دوست دارم که حاضرم جانم را فدای خاک اش کنم. خاک ایران پاک است. من محکم هستم. من از تو محکم تر هستم. اگر تو سنگی من آهن ام. پوزات بخورد.دور از تو اندیشهٔ بَدان -----پاینده مانی تو جاودان«بدها» به ایران فکر می کنند. ما بد نیستیم. بدها باید از فکر کردن به ایران دست بردارند تا ایران تا ابد جاودان بماند
.3. توهم و مشنگی محض
تا گردش جهان و دور آسمان بهپاست----- نورِ ایزدی همیشه رهنمای ماستخدا هست. خدا از خود نور ساطع می کند. نور خدا را فقط ما در مرز پرگهر می بینیم. نور خدا ما را راهنمایی می کند. نور خدا ما را تا زمانی که جهان می گردد و آسمان دور می زند راهنمایی خواهد کرد.در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما----- پاینده باد خاک ایران مامرز پرگهر راه دارد. در این راه جان ما بی ارزش است. ما مایلیم خاک ایران (در اثر عوامل طبیعی مثل فرسایش خاک و غیره؟) هرگز از بین نرود بلکه تا ابد باقی بماند
.4. چس ناله، کلیشه، و انحطاط
مهر تو چون، شد پیشهام----- دور از تو نیست اندیشهامچی چی؟! متوجه نشدم چی گفتی.از آب و خاک و مهرِ تو سرشته شد گِلم -----مهر اگر برون رود تهی شود دلممن دارای گِل هستم .این گِل من را از آب و خاک و مهر ایران سرشته اند. اگر عشق نباشد دل خالی می شود.
جان مادرتان از این مشنگ بازی ها دست بردارید.در مراسم تان ترانه های نوش آفرین یا شهره را بخوانید
هشدارهای تشکیلات مقاومت ملی آذربایجان در خصوص وروئ به فاز مقاومت مسلحانه ملت شریف آذربایجانفعالین حرکت ملی آذربایجان بیانیه اعلام موجودیت حزب گونئی آذربایجان میلی پارتیسی (AMP-G) مندرج در سایت وزین ” آزاد تبریز” موجبات مسرت و خوشحالی ما را از باب بسط فعالیت های حزبی و تشکیلاتی در داخل حرکت ملی آذربایجان فراهم آورد. اما از آنجائیکه معتقدیم در شرایط فعلی برخی مواضع و دیدگاه های اعلام شده از سوی تشکیلات AMP-G مغایر با مصالح و منافع ملی آذربایجان می باشد به عنوان تشکیلات فعال در داخل مرزهای آذربایجان بر خود واجب دانستیم که ضمن هشدار، صراحتا به نقد مواضع AMP-G خصوصا در بحث شیوه های مسلحانه بپردازیم. ملت آذربایجان با سابقه درخشان انقلابی و روشنکرانه خود نمونه بارز استقامت و پایمردی در مقابل یاغیان و دشمنان است. حرکت های مردمی انقلاب مشروطیت به رهبری ستار خان سردار کبیر ملت آذربایجان، تشکیل دولت ملی به رهبری رسول زاده در باکو، قیام ملی و تشکیل حکومت ملی به رهبری شهید سید جعفر پیشه وری نمودار واقعی این ادعا هاست. این واقعیت انکار ناپذیری است که هر ملتی برای حفظ منافع ملی و اراضی خود باید بازوی قدرتمندی داشته باشد و هیچ دگرگونی ممکن نخواهد بود مگر این که ملتی به پا خیزد. اما مطئمنا حرکت های نسنجیده و غیر اصولی در هر جنبشی که با عدم درک کامل از شرایط مکانی و زمانی انجام می پزیرد پیام آور شکست و انحطاط برای آن جنبش خواهد بود. ما هم باور داریم که، آذربایجان از بدو پیدایش تمدن بشری مهد آزادی طلبی و استقلال طلبی بوده است و هشتاد سال است که سرزمین و ملیت ما تحت سطیره قرار گرفته و استقلال واقعی ما از بین رفته و خاک های آذربایجان تکه تکه شده است. ما هم قبول داریم که آذربایجان جنوبی و خاورمیانه شرایط حساس خود را سپری می کند و اگر ملت و فعالین آذربایجان هوشیارانه عمل نکنند بدون شک بازنده بازی خواهند شد. اما هیچ وقت باور نداریم که در شرایط شکننده فعلی ملت آذربایجان و فعالین حرکت ملی خواهیم توانست با وارد شدن به فاز نظامی سعادت ملی را برای ملت آذربایجان به ارمغان آوریم. اگر شما فکر می کنید که برخی شیوه ها از سوی به گفته شما اشخاص و تشکیلات های غیر مسئول ممنوع شده بود و شما این ممنوعیت را خواهید شکست باید رک و بی پرده بگویم که شما ماشه نابودی حرکت ملی در داخل مرزهای آذربایجان را می کشید. اگر شما فکر می کنید که آنچه را که شما اندیشه اید به فکر دیگران نرسیده است، کاملا در اشتباه هستید. واقعیت جامعه فعلی آذربایجان چیز دیگری را تعریف می کند که فعلا به دلیل جلو گیری از سئو استفاده شونیسم فارس، مصلحت بحث اش در این گفتار نیست، ولی اگر لازم دیده شود به ناچار با فاکت های علمی منتشر خواهد شد. چه کسی امروز نمی داند که دست هایی در کار است که جنبش ملی روبه رشد و بالنده آذربایجان را در قربانگاه مثله نمایند. باور کنیم دشمنان قسم خورده آذربایجان از همه کس بهتر می دانند که نقاط ضعف و قدرت حرکت ملی در کجا و در چیست و آنقدر هم بد شان نمی آید که از طرف فعالین حرکت ملی گلوله ای چکانده شود. شونیسم فارس با چهره کریه و منحوس خود سعی در کشاندن پای حرکت ملی آذربایجان به شیوه های مسلحانه دارد تا از آن طریق تسویه حساب نهایی را با فعالین حرکت ملی بکند. آیا تئوریسین ها مشی منسوخ شده مسلحانه در حرکت ملی آذربایجان دقتی در شرایط و داده های مذهبی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… آذربایجان (را تحليل) کرده اند. آیا تحلیل های بدست آمده از اوضاع و موقعیت های کردستان ، بلوچستان، الاهواز با اوضاع آذربایجان یکسان است. آیا جامعه شهری و روستایی آذربایجان آماده قبول وارد شدن به فاز مسلحانه می باشد؟ مبارزه مسلحانه بر روی کدام بستر طبقاتی و اجتماعی پایه ریزی می شود؟ این ها و ده ها سوال دیگری که بنا به مصلحت حرکت ملی مطرح نمی شود تئوری وارد شدن به فاز نظامی را مردود و محکوم می کند. پس چرا اینچنین تیشه دشمن به دست بر ریشه حرکت ملی می زنید. متعجبیم از این همه بی مبالاتی. آذربایجان میلی دیره نیش تشکیلاتی (تشکیلات مقاومت ملی-AMDT) با احساس مسئولیت تاریخی در این مقطع حساس همه کسانی را که با عدم تحلیل دقیق شرایط مذهبی،سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعلی ملت آذربایجان، عجولانه و نسنجیده حرکت ملی را به شیوه های غیر معقول رهنمون می شوند هشدار داده و از عواقب خطر ناک آن ابراز نگرانی می کند. آذربایجان میلی دیره نیش تشکیلاتی ( تشکیلات مقاومت ملی-AMDT) کمیته سیاسی۰۲/۰۷/۱۳۸۶
"سو" دئییبدیر منه اولده،آنام "آب" کی،یوخ! "یوخو"اویرتدی اوشاقلیقدامنه،"خواب" کی،یوخ ایلک دفعه کی،"چورک"وئردی منه "نان" دئمه دی ازلیندن منه "دوزدانه"، "نمکدان" دئمه دی انام ،"اختر" دئمه یبدیرمنه،"اولدوز "دئییب او سو دوناندا،دئمه ییب "یخ"دی بالا،"بوز"دئییب او "قار" دئییب ،"برف" دئمه ییب،"دست" دئمه ییب"ال"دئییب او منه هئچواخت "بیا" سویله مه ییب،"گل"دئییب او یاخشی خاطیرلاییرام،یاز گونو اخشام چاغی لار باغچانین گون باتانیندا کی،ایلیق گون یاییلار گل:-دئیه ردی،-داراییم باشیوی ای نازلی بالام! گلمه سن گر،باجیوین آستاجا زولفون دارارام او دئمه زدی کی ،-"بیا شانه زنم بر سر تو" "گر نیایی بزنم شانه سر خواهر تو" بلی،داش یاغسادا گویدن،سن او سان من ده بویام وار سنین باشقا انان،واردی منیم باشقا انام اوزومه مخصوص اولان باشقا ائلیم واردی منیم ائلیمه مخصوص اولان باشقا دیلیم واردی منیم ایسته سن قارداش اولاق،بیر یاشایاق،بیرلیک ائدک وئریبن قول-قولا،بوندان سورا بیر یولدا گئدک اولا،اوزگه کولک لرله گرک اخمایاسان ثانیا،وارلیغیما،خالقیما خور باخمایاسان یوخسا گر زور دئیه سن ملتیمی خوار ائده سن گون گلر،صفحه چونر،مجبور اولارسان گئده سن
مصادره فرهنگ تورک براي فارسها٫ مد شدن استفاده از "فرهنگ تورک" تحت عنوان "فرهنگ ملي ايران" !!
همانگونه که در مباحث پيشين از اين دست شاهد بوده ايم٫ فرهنگ غني و ريشه دار تورک در سرتاسر جغرافياي ايران ريشه دارد. علت اين گستردگي و استحکام ايجاد حکمرانيهاي دراز مدت و امپراطوريهاي قدرتمند در سرزمين متعلق به تورکان ميباشد. تاريخ به ياد دارد که منطقه معروف به ايران براي هزاره ها قلمرو تورکان بوده است.
امروزه با اينکه در دنياي مدرن زندگي ميکنيم اما هنوز شاهد رواج فرهنگ متين و متمدن تورک در بين مردمان منطقه ايران هستيم. از طرز برخورد گرفته تا شعر٫ از نويسندگي گرفته تا فيلمسازي و اخيرا از لباس گرفته تا شيوه ازدواج!! بلي اشتباه نخوانده ايد٫ موج جديدي از مصادره فرهنگ تورک شروع شده و آنهم از سوي جامعه روشنفکر جامعه ايراني!! آناني اين موج را شروع کرده اند که فارس را ايران و ايراني را فارس ميدانند
اين عکس (سمت پایین، یک عروس و یک داماد) براي دعوت از دوستان و آشنايان براي مراسم عروسي يکي از بازيگران مشهور سينماي ايران آماده شده است. شيوه آرايش٫ لباس و حتي طرز پز دادن به دوربين يادآور سالهاي حکومت امپراطوران قاجار در ممالک محروسه قاجار ميباشد. طرح پشت صحنه و طرز انشاي دعوتنامه٫ مراسم در باغ روباز و در واقع همه چيز در حال و هواي امپراطوري تورک قاجار طراحي شده است.
کارت دعوت فوق با رعايت اصول اوليه دوران قاجار و حتي به صورت مهروموم شده به مدعوين ارسال شده بود!! موردي عجيب و تقريبا کمياب در رژيم کنوني اسلامي ايران که با تجدد و مدرنيته مخالفت ميکند. نکته اي که بايد در نظر داشت اين است که مواردي از اين دست اگر در خدمت اشاعه تاريخ و فرهنگ ساختگي فارس باشد٫ نه تنها از سوي رژيم منع نميشود بلکه به نوعي مورد حمايت نيز قرار ميگيرد. اجراي برنامه هاي سنتي تورکي آذربايجاني با عناوين جعلي ايراني! و يا ملي ايران در صدا و سيما٫ سرقت موذيانه عادات و رسوم آذربايجاني و تغيير نام آنها به فرهنگ ايراني!! زنگ خطري است که بايستي ما آذربايجانيها را به واکنش مجبور نمايد. اين در حالي است که برگزاري کلاسهاي آموزش رقص٫ زبان و شعر تورکي قدغن است.
فارسهايي که در ايران جعلي خود در "بشقاب" تورکي "قورمه" سبزي تورکي خورده و "لباس" تورکي ميپوشند!! از بازمانده هاي حکومت تورکها و تجارب آنها بهره برده و موفقيتهاي تورکان را به اسم خود مينويسند!! هنوز هم تقويم و تاريخشان تورکي است و بهره مند از يافته ها و ساخته هاي تورکان هستند!! ميخواهند اين همه افتخار تورکها را طي يک سياست زيرکانه به نام خود مصادره نمايند. اين کاري است که اگر تداوم داشته باشد نتيجه اي اسف بار و خطرآفرين براي آذربايجان و تورکها در پي خواهد داشت.
تورکهايي که به دلايلي به خارج از ممالک محروسه مهاجرت کرده اند ٫ خود از ارکان معتبر اينگونه سواستفاده ها هستند. آنهائي که بدون آگاهي از سياست زيرکانه فارسها و تنها براي خدمت به آبا و اجدادشان که به اشتباه ايراني ناميده شده اند٫ مراسم و لباس سنتي و اصيل خود را با نام ايراني معرفي ميکنند. در مراسم مخصوص در کشورهاي اروپائي شاهد حضور چشمگير آذربايجانيهايي هستيم که با لبسا و رقص تورکي مروج اسم جعلي ايران هستيم. باشد که فعاليت هدفدار و مستمر فعالين فرهنگي آذربايجان به اين مشکلات خاتمه داده و سروساماني به بي برنامه گيهاي تورکان خارج از ممالک محروسه باشيم. در داخل و خصوصا شهرهاي آذربايجاني موج هويت خواهي با سرعتي باورنکردني در حال پيشروي است٫ اين موج را به خارج نيز هدايت نمائيم.
ارتباط علمي و فرهنگي داخل و خارج از آذربايجان يکي از اصول پيروزي ماست.
کودکان ترک دوبله شده به فارسی -------------------------------- پرده اول- سوار اتوبوس از ارومیه به خوی می آمدم، در ردیف پشت سر من خانواده ای با دو پسرشان یکی تقریباً 12 ساله و دیگری ده ساله نشسته و با هم فارسی صحبت می کردند، موردی پیش آمد پدر خانواده با یکی از مسافرین ترکی صحبت کرد، دانستم که اینها ترک هستند، من که به موضوع حساسیت دارم، در فرصتی مناسب به طرف ایشان برگشته و مؤدبانه گفتم: عذر می خواهم، شما با بچه هایتان فارسی صحبت می کنید، فکر نمی کنید که چقدر به زبان مادریمان لطمه وارد می آید و باعث نابودی تدریجی آن می شود!؟ جواب داد: چون این بچه ها در ارومیه به دنیا آمده اند، فارسی صحبت کرده ایم، غم سنگینی دلم را فشرد، گفتم : مگر ارومیه شهر فارسی زبان است؟ گفت: نه، می خواستیم وقتی بچه ها مدرسه می روند، قبلاً زبان فارسی را یاد گرفته باشند. گفتم: ولی با این عمل انس و الفت و علاقه ی طبیعی کودکانتان را با زبان مادری را قطع کرده اید و آنها را بیگانه با ملت شان بار می آورید، در ثانی در مملکت مان اینهمه دکتر، مهندس، استاد دانشگاه،... و نخبگان ترک زبان وجود دارند، آیا در کودکی با آنها فارسی صحبت کرده اند؟ پرده دوم- توی صف سنگک ایستاده بودم، جلوتر از من مردی با پسرهفت- هشت ساله اش بودند . مرد با دیگران ترکی صحبت می کرد و با بچه اش به زبان فارسی، پرسیدم: این بچه شماست؟ گفت: بلی. گفتم: شما حتماً ساکن تهران هستید و به خوی مهمان امده اید. گفت: نه ما، در خوی هستیم. گفتم: پس چرا با این بچه فارسی صحبت می کنید؟ انگار قبلاً هم با این سؤال مواجه شده و طرف را منکوب کرده بود. با لحن فاتحانه ای گفت: تازه می خواهیم انگلیسی هم یادش بدهیم. الان فیلمهای کارتونی را بهتر از من و تو می فهمد. گفتم: کار خوبی می کنید فرانسوی هم یادش بدهید. ولی اول باید زبان مادری اش را یاد بگیرد. گفت: ترکی را بالاخره یاد خواهد گرفت. گفتم: تا اینها ترکی حرف زدن را یاد بگیرند، پدر زبان مادریمان را در آورده اند. اینها هر می روند با پدر مادرشان فارسی را به آنجا می برند. علاوه از تخریب، ترکی را در سایه قرار داده و به مردم عادت فارسی حرف زدن را تلقین می کنند. به اصطلاح فارسی را جا می اندازند که بسیار خطرناک است. در ثانی اگر همه آذربایجانی ها مثل تو فکر کنند و با بچه هایشان فارسی صحبت کنند، تصدیق می کنید که این بچه ها فرصت یادگیری زبان مادریشان را نخواهند داشت و در عرض پنج- شش سال زبان مادریمان ریشه اش قطع می شود. الان در ارومیه اقلیتی بوجود آمده که فارسی صحبت می کنند و از زنجان که چی بگم...! طرف نرم شده بود. ادامه دادم: بعضی از بچه هایی که والدین شان با آنها فارسی صحبت کرده اند، هویت شان را گم می کنند، دیگر به زبان مادری شان بر نمی گردند و فارسی زبان باقی می مانند. حرفم را تصدیق کرد و گفت آری باید زبان مادریمان را حفظ کنیم. پرده سوم- در ایستگاه ماشین خط نشسته بودم، پدر و مادری همراه دختر بچه ی سه – چهار ساله شان انتظار ماشین خط را داشتند. با بچه فارسی صحبت می کردند. من از دختر بچه به ترکی پرسیدم: اهل کجا هستی؟ معلوم بود حرف مرا نفهمیده. نگاهی به من و نگاهی به پدر مادرش کرده سرش را پایین انداخت. پرسیدم: تورکی نه بلد؟ به زبان بین الملی، با حرکت سرش فهماند که نه. پدرش در حالی که می خندید به ترکی گفت: این فارس است گفتم: مگر شما شما ترک نیستید؟ گفت: چرا، ولی با این بچه فارسی صحبت می کنیم. گفتم این بدبختی بزرگ ماست که بدست خودمان زبان مادریمان را نابود می کنیم. چرا ما باید بچه ها یمان را بیگانه به زبان مادری و بیگانه به ملت شان بار بیاوریم. مادر بچه داخل صحبت شد و گفت: مشکلات زندگی آنقدر زیاد است و آنقدر ذهن ما را مشغول کرده که اصلاً فکر این چیزهایی که تو می گویی نیستیم. گفتم: ولی شما مشکل آفرینی می کنید به ملت مان. گفت: ما بچه مان هستیم، می خواهیم برنامه های تلویزیونی را بفهمد. جواب دادم: می دانید چه چیزهایی از بچه تان گرفته اید؟ خودتان دیدید که قادر نیست با من حرف زده و ارتباط بر قرار کند. حتماً با دیگر بچه های هم سن و سالش هم قادر به ایجاد رابطه نیست. تاثیر عمیق و همه جانبه ای که یک ساعت ارتباط و بازی بچه با همسالانش در رشد ذهنی و سلامت روانی او بجا می گذارد، بیشتر و سازنده تر از همه ی برنامه های تلویزیونی در این بچه است. پدر بچه گفت: من با خانم در خانه ترکی صحبت می کنیم، این بچه می گوید: تلویزیون فارسی حرف می زند، شما چرا ترکی صحبت می کنید؟ پرده چهارم – من با خیلی ها در این مورد صحبت کرده ام، فقط یک مورد استثنائی پیش آمد. در یک مغازه بقالی وقتی می خواستم با پدری که با بچه اش فارسی صحبت می کرد وارد بحث شوم، با عصبانیت گفت: بچه خودم است و به کسی هم مربوط نیست. گفتم: عذر می خواهم که موجب ناراحتی تان شدم. البته می شد فهمید که ایشان قبلاً از جای دیگر ناراحتی داشته است. پرده پنجم – در ارومیه برای خرید کالای مورد احتیاجم به مغاره ای رفتم، نزدیکی های عید نوروز بود، بساطی هم از لوازم عید، جلو مغازه پهن شده و پسر تقریباً دوازده ساله ای روی یک چهار پایه، کنار درب مغازه نشسته بود، به داخل مغازه رفته مشغول انتخاب جنس شدم. خانمی وارد مغازه شده به فارسی چیزهایی به جوان فروشنده گفت. من که سابقه ی ذهنی بدی مخصوصاً از خانمها در این بابت از ارومیه داشتم، با دردمندی گفتم: خانم شما را به خدا فارسی حرف نزنید، ارومیه را فارس نکنید. خانم به ترکی جواب داد: من با آن پسرک ترکی حرف زدم، او به من فارسی جواب داد و به داخل مغازه راهنمایی کرد. خیال کردم این مغازه فارس است. بعد از او مشتری دیگری هم که از قرنطینه ی آن پسرک گذشته بود، داخل مغازه شده فارسی صحبت کرد. جوانی که داخل مغازه بود ترکی صحبت می کرد. من با نرمی و محبت به آن پسر بچه گفتم: ببینید شما در روز با دهها مشتری سروکار دارید و همه شان را مجبور می کنید فارسی صحبت کنند. این کار تو باعث تضعیف زبان مادری ما، در نتیجه محو شدن زبان مادریمان می شود. تو در ارومیه نشسته ای و با ترکهای همشهری ات فارسی حرف می زنی. به عقلت رجوع کن ببین کار درستی انجام می دهی؟ مشتری بعدی که داخل مغازه شد، پسرک با او ترکی صحبت کرده بود. جوان داخل مغازه وقتی جنسها را مرتب و دسته بندی می کرد گفت: این پسر فرزند صاحب مغازه است. چون اینها می خواهند وقتی و خویشانشان از تهران می آیند، پیش آنها خجل نباشند، با این بچه فارسی صحبت کرده اند (عذر بدتر از گناه) گفتم: آنهایی که از تهران می آیند باید خجالت بکشند که از ارومیه به تهران رفته و زبان اجدادیشان را دور انداخته اند. صاحب مغازه از گرد راه رسید. من که خرید خوبی کرده بودم، پیش خودم حساب کردم، موردی برای عصبانیت صاحب مغازه وجود ندارد. به صاحب مغازه گفتم: من از بعضی اهالی ارومیه گله مندم که اصلاً به فکر زبان مادریمان نیستند. مثلاً این اقا پسر با اینکه بزرگ شده باز با همه فارسی صحبت می کند. صاحب مغازه بسرعت گوشی تلفن را برداشت با گفتن الو شروع کرد فارسی را به طرز مسخره ای به لحن ترکی صحبت کردن. گوشی را گذاشت و گفت: نمی خواهم بچه ام اینطوری صحبت کند. گفتم اولاً به آن صورتی که تو صحبت کردی نیست. ثانیاً مگر این بچه قرار است در اینده فارسی صحبت کند؟ پس تکلیف زبان مادریمان چه می شود؟ این کار شما باعث نابودی زبان مادری و به فارس شدن ارومیه خواهد انجامید. مشتری به ظاهر فارس زبانی داخل مغازه شده و به حرفهای ما گوش می کرد. صاحب مغازه نگاهی به آن مشتری انداخت و در حالی که از لحن کلام و حالت چهره اش تملق و عافیت جویی خوانده می شد (یعنی این منم که این خدمت را می کنم ) به تندی رو به من کرده گفت بلی: ارومیه فارستان است. چه تلخ و دردناک است که باز عده ای وجود دارند، ترک بودن را مایه ی حقارت پنداشته و به ملت شان از بالا به پایین نگاه می کنند. اینها به مثابه ی ستون پنجم تهاجم همه جانبه ی زبان فارسی عمل می کنند و به زبان مادری و ملت شان ظلم و اهانت می کنند. با دیدن این مغازه دار من حقیر عظمت کار پیامبران الهی و رنجهایی را که برای هدایت قومشان کشیده اند را با تمام وجودم حس می کنم. گرچه در مقابل این اقیانوسهای بی کران مرتبط با منبع وحی قطره سهل است که ذره هم نیستم. در زنجان وضع بدتر از اینهاست و به صورت فاجعه ای اسف بار نمود پیدا کرده است. در شماره 352 نشریه ی امید زنجان مطلب تکان دهنده ای تحت عنوان " خدا حافظی تلخ با زبان مادری " به قلم جوانی بنام مهدی محرمی چاپ شده بود. جان مطلب این بود که 95 درصد دختران و زنان و تقریباً 25 درصد پسران و مردان شهر زنجان در جامعه که حضور پیدا می کنند، فارسی صحبت می کنند. انگار ارومیه هم می خواهد راه زنجان را برود و پشت سرشان شهرهای دیگر آذربایجان.
از خاستگاه دانشمندان تا خاستگاه سوپوران / سید حیدر بیات
دلم به درد آمد. در ترکی می گویند: اورگیم آجیدی, معادل فارسی این واژه را پیدا نکردم, معادل نه چندان دقیق این کلمه میتواند اینگونه باشد: دل تلخ شدم. اطلاعیه شورای شهر سجاس بسیار تلخ بود. وقتی غلامحسین کرباسچی بر سر صفحه قدرت شطرنج ایران مغلوب و راهی دادگاه شد جملهای گفت که شاید برای عدهای کاملا عادی بود. کرباسچی گفت: آبدارچی ما یک آذری بود که غذای مرا می آورد. بلی نه تنها آبدارچی شهردار تهران بلکه دهها و صدها هزار سوپور در شهرداری تهران و قم و شهرکهای تابعه، ترک هستند. در قم این را بارها آزموده ام, وقتی که نیمه های شب از کوچه ها رد میشوم به هر سوپوری که برمیخورم به عمد به زبان ترکی میگویم: یورولمایاسیز, و بلافاصله جواب ساغ اولاسیز, یا آللاه چوخ گؤرمه سین میشنوم. دیگر به این وضع عادت کردهام.اما اطلاعیه شورای شهر سجاس واقع در خدابنده زنجان تلختر از همه اینها بود، به این جهت که زمانی سجاس در کنار سهرود که یک فرسخ از هم فاصله دارند گل سرسبد مدنیت آذربایجان و ایران و یکی از عالم خیزترین مناطق ایران بودند و شاید به جرات بتوان گفت کمتر منطقهای در آذربایجان به اندازه سجاس و سهرورد عالم و عارف و فیلسوف و فقیه و شاعر داشته است و در حالی که وزرا و مدیران دولت آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی با بودجههای میلیاردی برای شهرهای کویری دایرهالمعارف سازی و مناقب نویسی میکنند، این شهر عالم پرور آذربایجان به صادرات سوپور شهرداری روی آورده است. به راستی آقایان، عالیجنابان! حرف آخر را بزنید. میخواهید با آذربایجان چکار کنید؟ بعد از دوره فرقه دمکرات که کمر آذربایجان را برای یک قرن شکست، نباید به فکر دلجویی از آذربایجان بود؟ رژیم پهلوی در آذربایجان بیست و پنج هزار نفر را کشت، بیست و شش هزار نفر را فقط به جنوب تبعید کرد، بیست و چند هزار آواره شوروی و سیبری و … شدند، و در واقع اکثریت قریب به اتفاق آنانی را که سرشان به تنشان میارزید از بین برد یا تبعید و آواره کرد و در یک کلام آذربایجان را از نیروی انسانی چیزفهم خالی کردند و به یک نسل کشی گزینشی دست زدند و حال بعد از دههها از آن واقعه، تاریخنویسان رسمی و شوونیست با وقاحت تمام بر آن امر سرپوش میگذارند و حتی از رژیم پهلوی و قوام به خاطر این کارش تمجید میکنند و دوباره فرزندان این آب و خاک را برای سوپوری به تهران میفرستند و اگر نرفت….آری اطلاعیه شورای شهر سجاس که برای اعزام سوپور به تهران اعلام آمادگی کرده است، بسیار درد آور بود. به یاد سجاس و علمای آن افتادم. به یاد رکن الدین سجاسی، شیخ قربانعلی زنجانی، ابن سعید سجاسی، شهاب الدین سهروردی و دهها عالمی افتادم که روزگاری آفتاب علم و ادب مشرق زمین بودند و حال فرزندان آنان باید برای سوپوری به بهای روزی سه وعده غذا و چندرغازی پول راهی پایتخت شوند. دلم به درد آمد و سری به کتابهای کتابخانه خود و سایتهای انترنتی زدم و در همان نگاه نخست نام دهها عالم بزرگوار که از این قصبه و اطراف آن که امروز شهر شده است برخاستهاند در جلوی چشمم سبز شد. بخشی از آنها را در اینجا میاورم باشد که پایتختنشینان و مسئولان آنان خجالت بکشند و بدانند که به کدام منطقه و محیط سفارش سوپور دادهاند و دولتیان اندکی تامل کنند که چرا باید دیار دانشمند پرور دیروز امروز به سوپور پروری تنزل کند؟ فقط خدا کند که شورای ده یا شهر سهرورد نیز مشابه این اطلاعیه را صادر نکرده باشد. گفتنی است سجاس یکی از شهرهای آذربایجان محسوب میشود که در شش فرسخی جنوب شرقی زنجان و چهار فرسخی مغرب سلطانیه و یک فرسخی شمال سهرورد قرار دارد. دانشمندان عارفان و فقهیان شیرازـ ابوالغنایم شیخ رکن الدین سجاسی از عارفان و دانشمندان مشهور نیمه اول قرن هفتم هجری، مرید قطب الدین ابهری و استاد و مراد شمس تبریزی و از مشایخ سلسله صفویه اردبیل. در واقع رد پای شیخ رکن الدین در دو حادثه بسیار مهم شرقی به چشم میخورد یکی نقش او در پرورش مشایخی که اندیشههای آنان منجر به تشکیل حکومت صفویه و قزلباشها گردید و دیگری نقش او در پرورش شمس تبریزی که شمس به نوبه خود با تاثیرگذاری در مولانا، مولانا و مثنوی معنوی او را تقدیم بشریت کرد.- آیت الله العظمی مولی قربانعلی زنجانی سجاسی که به قول احمد کسروی فتواها و سخنان او مشروطه خواهان را تکان میداد و توسط یپرم ارمنی دستگیر و به عراق تبعید شد.- شمس سجاسی از سخن آوران بزرگ سده ششم و اوایل قرن هفتم- خواجه محمد بابا سجاسی- استاد سید علی بابا نجار سجاسی، سنگ تراشـ اسحاق بن ابراهیم شمس سجاسی مولف کتاب فرائد السلوکـ ابو جعفر محمد بن علی بن محمد بن عبدالله ابن سعید السجاسی ادیب و شاعر- آیت الله مولی حسین سجاسی زنجانی متوفای ۱۳۲۰ مفسر و اصولی شارح اصول کافی- سید محمود بن محمد سجاسی قزوینی مولف کتاب الشهاب الثاقب که آن را در سنه ۱۲۶۸ تالیف کرده است. (الذریعه جلد ۱۴ ص ۲۵۲)- سید محمود بن محمد باقر السجاسی القزوینی مولف کتاب ادبی قبله الافاق در ۱۳۳۵- واعظ ملاحسین بن علی السجاسی نزیل زنجان مولف کتاب تفسیری وسیلة النجات- جعفر بن محمد باقر بن عباس علی بن محمد القوافی الانکورانی الزنجانی السجاسی الاصل فاضل متولد حدود ۱۲۶۸ هجری و او را تالیفاتی است. (مجمع المولفین، ج ۱۳ ص ۳۷۹) مکتب فلسفه سجاس بعضی اعتقاد دارند که شیخ شهاب الدین سهروردی نیز متعلق به مکتب فلسفی سجاس بوده است و نیز گفتهاند زمانی هفتاد مجتهد مسلم و جامع الشرایط در سجاس میزیستهاند. هنرمندان سنگ تراش سجاس:بر اساس اين گزارش، در شهر سجاس یکی از شهرهای تابع شهرستان خدابنده، سنگ نوشته های تاریخی موجود که مربوط به دوره ۸۴۴ الی ۱۰۴۵ هـ ق است از نظر نقوش و نوشته ها بسیار پرکار و هنرمندانه هستند. برخی از آنها بعد از عبارت اسمی پسوند سجاسی آمده است نام یکی از استادکاران سنگ تراش بنام استاد سید علی بابا نجار سجاسی با عبارت عمل استاد بر روی سنگها ذکر شده است. (http://www.chtn.ir/newsshow.aspx?ID=۱۳۵۹۸) سجاس در کلام دانشمندان، شاعران و نویسندگان سده های نخست هجری- شعری از معجم البلدان در مورد سجاسو قطعت اطوال البلاد و عرضهاما بین سندان و بین سجاسمعجم البلدان ص ۵۱۷ - شعری از عبدالله بن خلیفه در مورد سجاسو لم اسحث الرکب فی اثر عصبةمیممه علیا سجاس و ابهرامعجم البلدان ص ۱۸۹ ـ سجاس در کلام بحتری:بحتری شاعر نام آور عرب سروده است: علمای منسوب به سجاس را چه مینامند؟سیوطی در کتاب گرانسنگ لب اللباب فی تحریر الانساب مینویسد: سجازی به اشخاصی نسبت داده میشود که از قریهای نزدیک بخارا برخاستهاند و سجاسی به اشخاصی منسوب به سجاس مابین ابهر و همدان نسبت داده میشود.این کلام سیوطی نیز بر کثرت علمایی دارد که از سجاس برخاستهاند.(لب اللباب فی تحریر الانساب، جلال الدین سیوطی، نسخه معجم فقهی) ـ سجاس در تاج العروس یکی از کتابهای معروف لغت عربسچاس ککتاب بین همدان و ابهر، تاج العروس ماده سجاس
گزارشهای مغرضانه و منسجم ضد ترک در رسانه های فارسی
گزارشهای مغرضانه و منسجم ضد ترک در رسانه های فارسی آیدین تبریزی
اخیرا گزارشی توسط آقای جوانمردی در رادیو فردا با عنوان " بهره برداری پیمانکاران ترکیه از انزوای سیاسی ایران" منتشر شده است که جز با توجه به کینه نویسنده از ترکها قابل توجیه نیست. گزارش آقای جوانمردی از ترکیه نمونه رایج گزارشهای مغرضانه ای است که بی توقف در رسانه های فارس زبان بر علیه ترکیه و به طور کلی همه کشورهای ترک زبان منتشر می شود. متاسفانه پس زمینه ذهنی ضدیت با هر چه رنگ و بویی از "عنصر ترک" را در خود داشته باشد به یک "حس مشترک" در میان بسیاری از ایرانیان تبدیل شده است. چندی پیش که دو شرکت ترکیه ای "ترک سل" و "تاو" در مناقصات قانونی و با پیشنهاد پایین ترین قیمت برنده شده بودند با هیاهوی بسیاری که ترکها می خواهند پول ایران را بچاپند و با بهانه اسرائیلی بودن آنها از کار برکنار شدند و پروژه ترک سل به پیمانکاری که قیمت بالاتری پیشنهاد کرده بود، واگذار شد! در اینجا نیز آقای جوانمردی با "ناجوانمردی" گزارشی مغرضانه مخابره می کند تا زمینه را برای تکرار همان سناریو آماده کند! در حالیکه هنوز هیچ قراردادی با شرکتهای ترکیه ای بسته نشده و تنها صحبت از "رغبت" شرکت های پيمانکار ترکيه برای رقابت در انعقاد قرارداد با ايران (یعنی شرکت در مناقصات) وجود دارد، ایشان چنان گزارش می دهند که گویا می خواهند چپاول ثروتهای ایران توسط ترکها را افشا کنند! " ۳۰ ميليارد دلار پول ايران به جيب پيمانکاران ترک سرازير می شود." گویی آنها قرار نیست اگر برنده مناقصه شدند، هیچ خرجی بکنند و هیچ کاری انجام دهند بلکه همه پول را به جیب خواهند زد! و برای موجه کردن این "ناجوانمردی" خود، آنرا به مساله انرژی هسته ای مربوط می کنند! آیا قرارداد ترک سل هم به خاطر انرژی هسته ای و حاضر نبودن رقیبان و یکه تازی ترک سل به آنها تعلق یافته بود یا به خاطر پیشنهاد پایین ترین قیمت در یک رقابت اقتصادی؟! متاسفانه یک سیاست منسجم ضد ترکیه در رسانه های فارس وجود دارد که هرگز از پیشرفتهای اقتصادی ترکیه خبری منتشر نمی شود و خواننده باور ندارد که شرکتهای ترکیه ای هم در برخی زمینه ها توان رقابت با بزرگترین شرکتهای دنیا را کسب کرده اند. دلیل اصلی آن البته هزینه پایینتر نیروی انسانی آنها در مقایسه با شرکتهای اروپایی است که آنها را در زمینه های خاص صنعتی که دانش فنی اش را کسب کرده اند، قادر به رقابت با دیگران می نماید. امروزه شرکتهای پیمانکاری ترکیه پروژه های بسیار زیادی بویژه در اتحادیه اروپا دارند و بازار اقتصادی را از بسیاری از شرکتهای اروپایی گرفته اند. اینگونه گزارشهای مغرضانه در حالیست که اهدای پروژه 100 میلیارد دلاری آزادگان به چینی ها به امید این که از ایران در شورای امنیت دفاع کند و پیش فروش گاز بسیار ارزان قیمت به هند (حتی بسیار ارزانتر از قیمت گازی که امروز به ترکیه فروخته می شود!) هیچگاه با این اصطلاحات عامیانه مثل "به جیب زدن" آن هم در یک رسانه مثل رادیو فردا منعکس نمی شود. سود معقول یکی از پایه های فعالیتهای اقتصادی است و طبیعی است که هر شرکتی از جمله شرکتهای ترکیه ای هم به دنبال سود از فعالیتهای خود باشند. هیچ شرکتی بدون سود و "برای رضای خدا" کار نمی کند و به کار بردن چنین اصطلاحی در مورد پروژه هایی که هنوز حتی به مرحله مناقصه نرسیده، چه برسد به قرارداد، چیزی جز ضدیت با ترکها را نشان نمی دهد! نمی توان در یک منطقه و از آن مهمتر در یک کشور زیست و اینگونه مغرضانه به هم نگاه کرد.
فراخوان فعالین حرکت ملی آذربایجان روزهای هفتم و هشتم تیرماه سال 86 ، حرکت ملت آذربایجان جهت شرکت در هشتمین قورولتای ملی قلعه بابک به سوی قصر جمهور آغاز خواهد شد. در تاریخ دهم تیر ماه، مصادف با سالروز میلاد بابک، اسوه حریت خواهی، مقاومت و شهادت طلبی ملت آذربایجان، راس ساعت 10 شب، مراسم ملی نورافشانی در سراسر آذربایجان برپا خواهد شد. در عصر روز پنج شنبه 14 تیر ماه نیز از ساعت 6 بعد از ظهر تجمعات مسالمت آمیز مردمی در میادین و خیابانهای اصلی شهرها، بخشها و روستاهای آذربایجان با شعارهای "هارای هارای من تورکم "و "تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هرکسه" برگزار خواهد گردد. اعلان تجمع در تبریز از سوی فعالین حرکت ملی آذربایجان: محل تجمع: بین چهار راه آبرسان و فلکه دانشگاه مسیر اول : بازار تبریز-خیابان امام به سوی چهار راه آبرسان مسیر دوم : چهار راه عباسی- خیابان آزادی به سوی چهار راه آبرسان مسیر سوم: چهار راه مارالان - خیابان آزادی به سوی چهار راه آبرسان همچنین:در روز 5 شنبه 14 تیرماه،از ساعت 20 الی 24 در شاه گؤلی گرد هم خواهیم آمد و به یاد قهرمان ملی آذربایجان و در سالگرد تولد او لحظه های خوشی را همراه باخانواده های خود تجربه خواهیم کرد.
baraye defa az khak e IRAN ta paye jan ISTADEHEEM shoma ham behtar ast dast az mozdoorye englis va USA va Turkie bardarid chera ke keshvare azarbayejan va khak haye kordestane joda shode az IRAN be har gheymati shode baz pas khahim gereft
بادرود یک پرسش از شما داشتم: در همه کتابهای تاریخی قاتلان بابک خرمدین را ترکان دربار معتصم عباسی (که خود مادرش نیز ترک بود ) ذکر کرده اند و نام آنها را هم آورده اند. دیدگاهتان چیست؟ البته یک مسئله روشن است که آذریها هیچ ارتباطی با آن ترکها در واقع ترکهای اصیل و ناب ) ندارند.)
آخرین پیوندهای میان آذربایجان و فارسستان در حال گسیختن است
آخرین پیوندهای میان آذربایجان و فارسستان در حال گسیختن است فاشیزم فارس، تورکها را جزء قاتلین سید الشهداء در کربلا می داند در یکی از پر ازدحام ترین نقاط شهر 12 میلیونی تهران، یعنی در ایستگاه شلوغ و تازه احداث مترو امام حسین، یکی از دیوارهای مترو، به نوعی نقاشی موسوم به سبک قهوه خانه ای اختصاص داده شده است. است. در این نقاشی که در زیر مشاهده میفرمایید یک غلام رنگین پوست با نوشته ای با عنوان "غلام ترک"جزء سپاه کوفه و در واقع جزء قاتلین حضرت سید الشهداء (ع) به تصویر کشیده شده است! این نقاشی که در ادامه سلسله اهانتهای دینی و مذهبی شوونیزم فارس به تورکها صورت می گیرد بی شک توهین بی شرمانه ای به عموم ملت آذربایجان است. این در حالی است که در متون دینی حضور یک آهنگر تورک در میان یاوران امام حسین (ع) ذکر شده است. اسلم ترک- غلام ترک- یکی از شهدای کربلا بود .وی غلام حضرت اباعبدالله ،تیر انداز و کماندار ماهر و نیز کاتب امام حسین (ع) و همچنین قاری قران و آشنا به زبان عربی بود . آنهایی که در گذشته در تئاترهای خیابانی به هنگام اجرای نمایش جنگ احزاب، حضرت علی(ع) را فارس زبان و عمربن عبدود را تورک زبان معرفی می کنند، در فیلم مسافر ری تورکها را ویرانگر مزار مقدس سید الشهدا معرفی می نمایند، یا در سی دی های آموزشی شبکه آموزش و انیمیشنهای درس تاریخ این شبکه تورکها را همانند شیاطین به تصویر می کشند و برای تقویت فاشیزم فارس از قول حضرت پیغمبر(ص)حدیث جعلی برروی اسکناسهای پنجاه هزار ریالی می نویسند، در جدیدترین اهانت فاجعه بار خود، تاریخ دین را آشکارا تحت مطامع فاشیستی خود تحریف کرده ، تورکهای را قاتل امام سوم شیعیان معرفی می کنند. این در حالی است که حتی در مساجد تورکان اهل سنت تورکیه، در زیر گنبد همه مساجد، نام حسن و حسین(علیهما سلام) در کنار نام حضرت علی(ع) و حضرت رسول (ص)با زیبایی ویژه ای ترسیم شده است. اقدام اخیر شوونیزم، آخرین پیوندهای میان تورکهای آذربایجان و فارسهای فارسستان را گسست. بی شک این تصاویر هزینه ای بسیار سنگین برای نظام آپارتاید در پی خواهد داشت
aziz qardaşım sağ olun
en doğru bir fikriniz var
biz azerbaycan türkü olarak birlik tekce yolumuzdur
fars şovinizmi bir güclu organize olmaqla bizim içimizde tefreğeni güclendirirler.
biz türküz ve qarşımızda kürd terorçusu ve fars şovinizmi var el ele verek ve topraqlarımızı işğaldan kurtarak.
sayğılarımla atilla
ATILLA_AZTURK@YAHOO.COM