bozqurd
Pazartesi, Ekim 16, 2006
آذربايجان چه می خواهد

شصت و دو سال پس از اعلاميه ١٢ شهريور
آذربايجان چه می خواست
و امروز چه می خواهد؟

شصت و دو سال پيش در چنين روزی عده ای از ميهن پرستان آذربايجان سندی را منشتر كردند. در اين سند خواسته های مردم آذربايجان از دولت مركزی به شكل وسيع انعكاس يافته بود. انتشار اين سند برای نيروهای مختلف ايران چنان غير منتظره بود كه در سراسر كشور مثل بمب منفجر شد. نيروهای ارتجاعی حاكم بر ايران از انتشار اين اعلاميه چنان به وحشت افتادند كه حد و حصری نداشت.
آذربايجان چه می خواست كه دشمنان آزادی و دموكراسی در ايران به اين شكل به رعب و وحشت افتادند. در عين حال طبقه حاكمه ايران اولين بار بود كه با آذربايجان نه مثل هميشه، بلكه به شكل ديگری روبرو شده بود.
مردم آذربايجان در نيمه اول قرن بيستم در صف مقدم مثل همه مردم ايران عليه استبداد مبارزه كردند. اكنون وضع تغيير پيدا كرده بود. اين بار آذربايجان می خواست دموكراتيزه كردن ايران را از خانه خود شروع كند. چنين طرز برخورد به حوادث ايران برای مرتجعين تهران دور از انتظار بود. به هيچ وجه آنها تصور نمی كردند كه آذربايجان اين بار نخست درباره خودش بيانديشد. بدين جهت هياهويی راه انداختند تا ثابت كنند كه آذربايجان می خواهد از ايران جدا شود و به كشور بيگانه ملحق شود.
تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان نيروهای ملی را از نيروهای ارتجاعی جدا ساخت. ليكن اين جدايی بر روند حوادث تاثيری نگذاشت. ارتجاع ايران با پشتيبانی آمريكا و انگليس همه نيروهای خود را بسيج نمود و خواسته های اعلاميه ١٢ شهريور فرقه دموكرات آذربايجان را زير ضربه تبليغاتی قرار دادند.
آذربايجان با استفاد از فرصت پيش آمده نيروهای خود را با سرعت جمع و جور نمود و جوانان پر شور روستايی آذربايجان را مسلح ساخت و در عرض ٣ ماه جوانان مسلح فدايی تحت رهبری فرقه دموكرات آذربايجان و شخص پيشه وری زمام امور را در آذربايجان بدست گرفتند. حكومت ملی تشكيل شد و آرمانهای ملی آذربايجان به مرحله اجرا درآمد. بويژه زبان مادری در آذربايجان برسميت شناخته شد. بعد از آن مرحله ديگر مبارزه مردم آذربايجان آغاز گرديد. در اين مرحله تحكيم قدرت سياسی و نظامی آذربايجان در دستور روز قرار گرفت. برای رسيدن به اين هدف اصلاحات اقتصادی و فرهنگی آغاز گرديد. اين اصلاحات پايه اجتماعی فرقه دموكرات آذربايجان و حكومت ملی را گسترش داد و نيروهای ارتجاعی را در آذربايجان منزوی نمود. نيروهای مردمی با اراده آهنين برای دفاع از دستاوردهای نهضت دموكراتيك مردم آذربايجان خود را آماده نمودند. در اينجا سئوالی مطرح می شود مبنی بر اينكه نهضتی كه روی پايه های ملی استوار شده بود چرا نتوانست از خود دفاع كند و در مقابل ارتش شاه بايستد؟ جواب اين سئوال را نبايد در آذربايجان بلكه در جهان آنروز جستجو كرد. نيروهای آمريكا و انگليس توانستند آذربايجان را در چشم جهانيان از وجهه بياندازند و آن را وابسته به بيگانگان قلمداد نمايند و اتحاد شوروی را در شورای امنيت سازمان ملل متحد به پای ميز محاكمه بكشند و به اصطلاح به بازگرداندن آذربايجان به تحت سلطه تهران نائل شوند. بدين ترتيب آذربايجان در اوضاع جهانی آن روز تنها ماند. نه اسلحه كافی داشت تا از خود دفاع كند و نه پشتيبانان خارجی داشت كه به آنها اتكا نمايد.
چنين بود اوضاع جهان در آن روز. بعبارت ديگر مردم آذربايجان سركوب شد و قدرت تهران در اين منطقه احياء و استقرار يافت. آذربايجان ٦٢ سال است در مبارزه ضد ارتجاعی باز هم به شكل فعال شركت می نمايد، اما در اين مبارزه برای خود هنوز چيزی بدست نياورده است.
درسی كه نهضت دموكراتيك آذربايجان به رزمندگان می آموزد اين است كه:
١- در مبارزه مردم ايران برای آزادی و دموكراسی همچنان شركت نمايند.
٢- در مبارزه در راه احقاق حقوق ملی از افراط و تفريط برحذر باشند.
آگاه ساختن مردم آذربايجان عمده ترين درسی است كه نهضت دموكراتيك آذربايجان از خود بجا گذاشت. مردم آذربايجان دريافتند كه بايد متحد شوند و روی پای خود بايستند و حقوق ملی خود را در چهارچوب ايران بطلبند. حوادث اول خرداد ماه سال 1385 نشان داد كه مردم آذربايجان بويژه جوانان آذربايجان برای دست يابی به آرزوهای قانونی و ملی خود به آگاهی رسيده اند و به شكل مسالمت آميز خواسته های خود را در شهرها و روستاهای آذربايجان بگوش جهانيان می رسانند. امروز وظيفه همه مبارزين آگاه در دو سمت متمركز شده است.
١-ايران بايد دموكراتيزه شود
٢- ملل و اقوام غيرفارس از حقوق ملی خود برخوردار شوند
اين شعار عمده روز است كه اكثريت بزرگ ترکان وطن پرست آنرا درك كرده اند و بكار می بندند. در اين مبارزه به افراط گريها نيز بر می خوريم. اين افراط گريها است كه بدست مخالفين خواسته های ملی اقوام بهانه می دهد تا هر چه شديدتر بر عليه اين خواسته ها وارد عمل شوند.
bu postu balatarin websitasina yolla: Balatarin  
yazir haray at 12:40 ÖS | xoy | 0 söz


Comments:


Çarşamba, Ekim 11, 2006
فارس ديلينده تورك سؤزلري و اوْنلارين گؤستريجيلري
فارس ديلينده تورك سؤزلري و اوْنلارين گؤستريجيلري

حسن اومود اوغلو



موختليف طايفا آدلاري ايله يئر كوره‌سينين بير چوخ حيصّه‌سينه حؤكمرانليق ائله‌ين توركلر دونيانين ان قديم ميللتلريندن بيريدير . آلتاي‌لاردان باشلانميش شومالدا بوزلو دنيزه قدر ، جنوبدا ايسه هندوستانا قدر ،‌غرب‌دن ايسه بالكانا قدر ياييلميش تورك ائتنوْسلاري دونيا مدنيتينه ان بؤيوك تأثير بوراخميش . توركلر بو گونكو ايران اؤلكه‌سينين ان قديم ساكينلريندن ديرلر . بوتون دونيا ديللرينده اولان سؤز خزينه‌لريميز بونا ان دوزگون اؤرنك اولا بيلر . هله مادلار ايرانا گلمه‌ميش بورادا توركلر باشقا ـ باشقا ائتنوس آدليقلاري آلتيندا ياشاييرديلار . ايرانين قديم و يئني جوغرافييا سؤ‍زلوكلرينده اولان توْپوْنيملر ( جوغرافي آدلار) بونو ثبوت ائله‌يير . ان قديم ايران خاقانليغي هخامنشي ، اشكاني شاهلاري آدلاريندا كي تورك آنتروْپوْنيم‌لري دانيلمازدير . دونيا ديلچي‌لري بو مودعاني تصديقله‌ييرلر . قديم ايران داش يازيلي عابيده‌لرينده (ميخي كتيبه‌لر ) آوئستا و حتي شاهنامه‌نين متنينده يئرلشن بير چوخ تورك آدلاري ، سؤزلري ، توركيزم‌لر واردير . بو مسئله‌ني حتي بئله انصافسيز فارس لئسيكوگرافلاري اؤزلريده اعتراف ائديرلر . قديم فارس لغت‌ نامه‌لردن اولان فرهنگ نظام ‌دا بئله بير قيد وار : « آميزش فارسي با تركي در همان اوايل اسلام شده است نه در اثر سلطنت مغول ، زيرا در آثار اوليه ادبيات فارسي نيز الفاظ تركي است حتي مي توان گفت آميزش تركي و فارسي خيلي قبل از اسلام واقع شده ، چه تركان قديم همسايه ايران بودند و با آن مرابطه داشتند . ايران قديم ميان ترك ها ، ‌سامي ها ( آشوري ها ) واقع شده بود و باعث آميزش سه زبان آريايي ، سامي و تركي گرديده است » .( فرهنگ نظام ، جلد دوم ، مقدمه ) دونيا لوغت شوناسلاري و تدقيقاتچيلارينين چاليشمالاري نتيجه‌سينده آدينلاشديريليب كي فارس ديلينده ايگيرمي مينه ياخين تورك منشألي سؤزلر وار . ( باخين فرانسادا جامع التواريخ رشيدينين كاتئرمئر چاپينين مقدمه‌سينه و يا خود فرانسادا همين كيتابين بولوشه چاپينا ) ايسته‌ينلر محمد عباسي طرفيندن ايراندا ايلك دفعه چاپ اولان برهان قاطع سؤزلويونون گيريش حيصه‌سينه‌ده باخا بيلرلر . بو سؤزلردن سونرا تدقيقاتچيلاريميز اوچون فارس سؤزلوكلرينده آنا ديليميزدن فارس ديلينه كئچن كلمه‌لرين علامتلريني قئيد ائديريك . قيد ائتمك لازيمدير بير سيرا استثنالاري نظرده آلماساق ، سونلوقلاري آشاغيدا كي كوْمپوْنئنت‌ ( اَك) ‌لرله بيتن سؤزلر تورك منشألي سؤزلرديرلر .



1 ـ فارسجا تلفوظونده سونو « آق » ، « آغ » ، « آك » ، « اوْك » ايله بيتن . مثلاً : اتاق ، سراغ، الك ، يدك ، چابك و ساير سؤزلر بو سيراداندير .

2 ـ فارسجا تلفوظونده سونو « مَه // مِه » ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : دكمه // تكمه ( دوگمه // دوكمه) ،( تؤكمه // توْكمه) ، قيمه ( قيمَه // قيمِه ) ، سرمه ( سوْرمه // سوْرمِه ) ، چكمه ، دلمه، چاتمه ، قاتمه ، چنباتمه و ... بو سيراداندير . ( عرب سؤزلري مستثنا اولاراق )

3 ـ « اوق » ، « اوْق » ، « ايق » ، « اوْك » عنصرلري ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : قرق ، اَغروق ، ايليق ، بولوك ، چابك // چابوك و ...

4 ـ « چي » ، « چ‎ي » عنصرلري و يا شكيلچي‌لري‌له بيتن‌لر . مثلاً : سورچي ، قورچي ، يورتچي ، ارابه‌چي ، قهوه‌چي ، يازيچي و ... سؤزلر .

5 ـ « ليق » ، « ليق » ، « لوق » عنصرلري بيتنلر . مثلاً : بوزلوق ، قارليق ، باشلوق ، اتاليق ، باشليغ و ... .

6 ـ « لاق » ، « لاخ » ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : ييلاق ، قشلاق ، باتلاق . لاخ عنصرو فارس ديلينده آرتيق شكيلچي كيمي ايشله‌نرك ، فارس سؤزلريله بيرليكده دوزلتمه سؤزلرين عمله گتيريلمه‌سينده اشتراك ائتميشدير . مثلاً : سنگلاخ ، رودلاخ ، نشيب لاخ ، سولاخ ، سوراخ ، ديولاخ و ... .

7 ـ « ماق » ، « مق » ، عنصرو ايله بيتن‌لر . مثلاً : چخماق ، قيماق ، تخماق و ... .

8 ـ « آر » ، « اَر » ايله بيتن‌لر . مثلاً : قاتار ( قطار ) ، چاپار ، آچار ، چپر ، دچار و ... .

9 ـ « اِر » ، « اوْر » ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : قاطر ، چادر ، بهادر و ... .

10 ـ « اوْل » ، « آووْل » ايله بيتن‌لر . مثلاً : قراووْل ، سياول ، قرقاول و ... .

11 ـ « داش » ، « تاش » ايله بيتن‌لر . مثلاً : داداش ، آداش ، سرداش ، كونولتاش ، يكتاش و... .

12 ـ « غَه // غِه » ، « قَه // قِه » ، « كَه // كِه » ، « گَه // گِه » ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : داروغه ، يرقه ( يورقَه // يورقِه ) ، اُلكه ( اوْكه ) ، الكا ( اوْلكا ) ، جلگه ( جوْلگه // جولگه ) و ... .

13 ـ « قي » ، « قو » ، « غو » ايله بيتن سؤزلر . مثلاً : قرقي ( قئرقي ) ، برقو ( بورغو ) ، يرغو ( يوْرغو ) و ... سؤزلر .

14 ـ كؤكونده يا خود قورولوشوندا « ق » و « چ » حرفي اولان آدلار ، سؤزلر، فعل لر تماميله تورك سؤزلري‌دير (قاچاق ، قيچي ، قاچ ، قارچ ، چاقو ) .

15 ـ كؤكونده يا قورولوشوندا « ك » و « چ » حرفلري ايشتراك ائدن سؤزلر ( كوچ ، كوچه ، كوچك ، چكول ، چاك ، چابك ، كچل و ... .

16 ـ كؤكونده ، قورولوشوندا « ق » ، « د » ، «‌ ت » ايشتراك ائله‌ين سؤ‍زلر : قاتر، قاتوق ، قره‌قات ، قوروت ، آنقوت ، قتار // قطار و ... .

17 ـ « انگ » و « نگ » سؤزلري : فشنگ ، تفنگ ، كلنگ ، سنگر و ... .

18 ـ « ي » سسيله باشلايان سؤزلر اكثر حالدا تورك منشألي‌دير : يام ، يامچي، يونجه ،يالغ ، ياله = ( بو سؤزه « پ » پروْتئز اولاراق « پياله »‌شكليني‌ده آلميش‌دير ) ، يال ، يله ، يون // يان آت معناسيندا نريون و ماديون // ماديان سؤزلرينده گورمك اولار .

19 ـ قورولوشوندا « ق » و « ز » اولان سؤزلر : قاز ، قوزك ، قوزه ، قزوين ، قوز ( بو سؤ‍ز گوژ فورماسيندا فارس ديلينده ايشلنمكده‌دير ) .

20 ـ « ت » ، « پ » و يا خود « چ » ، « پ » حرفلريله قورولان سؤزلرين چوخو يئنه‌ده تورك منشألي‌دير : چاپار ، تپش ، تپيدن ، تپه ، توپال و ... .

21 ـ « چ » و « غ » سسلرله قورولان سؤزلر اكثر حالدا تورك منشألي‌دير : بوغچا // بقچه ، غنچه ،‌ چاغ ، چوغول // چغلي و ... .

قيد ائتمك لازيمدير بير سيرا تورك منشألي سؤزلرده ترجمه يولو ايله فارس ديلينه كئچميش‌دير . بعضي بيتگي آدلاري ، حئيوان آدلاري بو يوللا فارس ديلينه كئچميش‌دير . مثال اوچون : قديم تورك ديلينده اولان « دوه‌قوش // دوه‌قوشي » سؤزون « شترمرغ » فوْرماسيندا و يا خود « سيغير ديلي » = « گاو زبان » ، « پيشيك اوْتو » = « علف گربه » ... . فارس ديلينده رنگلرله باغلي بير سيرا سؤزلر ( كوْروْنئميك آدلار ) اكثر حالدا تورك ديللريندن ترجمه اولونوب ، فارس ديلينه كئچيريلميشدير .« سياه‌گوش » ، « سيه‌رود» ، « سيه‌چشمه» ، « مسجد كبود» ، « درياي سياه » ، «درياي سرخ» كيمي آدلار توركجه « قارا قولاق » ،« قارا چاي » ، « قارا بولاق » ، « گؤي مچيد » ، « قارا دنيز » ، « قيزيل دنيز » سؤزلرينين ترجمه‌سيندن‌تؤرنميشدير . فارس ديلينده بير او قدر تورك منشألي سؤزلر وار كي قلميميز اونو قئيد ائتمكدن عاجزدير . اوسته وئريلن اؤرنكلر دنيزدن بير اوْووج‌دور . گئج تدقيقاتچيلاريميز فارس « امثال و حكم » ينده گؤز دولانديرسالار گؤرجكلر علامه دهخدانين توپلاديغي مثللرين چوخو قطعييتله دئمك اولار ياريسي تورك آتالار سؤزوندن فارس ديلينه ترجمه اولونموش سؤزلردير
bu postu balatarin websitasina yolla: Balatarin  
yazir haray at 7:18 ÖS | xoy | 0 söz


Comments: